Sunday, October 31, 2010

همانطوری که در خبرها آمده بود، هالوین بوده و بی هیچ مقدمه ای میرویم سر عکسها






یه فیلم هم هست که بعد از سانسور میزارم

Friday, October 29, 2010

عرض کنم که ما فکر میکردیم اینجا بیابونه ولی به برکت یه رودخانه که از وسط شهر رد میشه یه چند تا درختی وسط شهر در اومده که چندی پیش سری به آنجا زدیم که خود خرشون میگن جنگل ریو یه چیزی! ولی ما بهش میگیم مقداری سبزی در بیابان، بیخودی هم گول عکس رو نخورین، اینجا بیابونه
خوب همین دیگه


Sunday, October 24, 2010

دیروز یه چند جایی رفتیم، اول که رفتیم مال (مالٍ خودمان!!) برای خرید چون حراج بود و قیمت خیلی چیزها نصف شده بود که البته هیچی گیرمان نیامد

بعد هم سر راه رفتیم فروشگاه اپل که دو دسته آدم توش بودن یکی جوانان کس مغزی که پولشون زیادی کرده و دوست داشتن یه چیز گوگولی بگیرن و باهاش لاس بزنن
دسته دوم هم افراد پیری بودن که یه چیزی برای دکوراسیون خونه میخواستن
دسته سوم هم تو کونتون که فکر نکنین من با اپل دشمنم، ولی بقیه برندها رو با مشخصات مشابه میتونین با نصف قیمت بخرین

بعد هم یه بیلیاردی رفتیم که خیلی فرق خاصی با ایران نداشت فقط میز اسنوکر توش پیدا نمیشد و کمی گرونتر بود و توش چیزهای غیر مجاز سرو میشد

Sunday, October 10, 2010

عرض شود که توی این شهر جالب ترین رویدادی که هر سال اتفاق میوفته جشنواره بالن هاست، که هر سال یه هفته ای برگزار میشه در دو نوبت صبح زود که هوا میکنن، البته بالن ها را و غروب که هوا نمیکنند و فقط مشعل ها را روشن میشه داخل هر کدوم از بالن ها. که 
متاسفانه با کون گشادی عده ای از عوامل کون بر کف نشد شب خدمت بالن ها برسیم
ولی قسمت صبح از طلوع خورشید شروع میشد که ما قبل از ساعت شش بیدار شدیم و با اتوبوس خودمان را به یک ترمینال رسانده و از آنجا هم اتوبوس هایی بود که تا محل برگزاری ما را حمل کردند! و قسمت تخمی همانا بیدار شدن و حرکت در تاریکی بود
ولی این فستیوال در نوع خودش بزرگترین در دنیاست و از همه جای دنیا بالن هایی در شکل های مختلف هوا میره که من هرچی گشتم نتونستم از ایران بالنی که قرار بود به شکل کس عمه آقا هوا بره را پیدا کنم
حالا یه چند تاشو ببینین اگه مشتری شدین بگین ای میل کنم